ضرب‌المثل گونـه‌ای از بیـان هست که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز درون پس بعضی از آن‌ها نـهفته‌است. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند بسیـاری از این داستان‌ها از یـاد رفته، گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند و پیشینـهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌حال، درون سخن بکار مـی‌رود.

 

بررسی نظر کارشناسان  درون مورد ضرب المثل

دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل به منظور کلمـهٔ ضرب‌المثل نیـافته‌اند. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند گرچه درون این راستا تحقیقات بسیـار ارزشمندی انجام و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. علامـه علی‌اکبر دهخدا درون مقدمـه امثال و حکم چنین مـی‌نویسد:

در زبان فرانسوی هفده لغت یـافت مـی‌شود کـه در فرهنگ‌های عربی و فارسی همـه آنـها را «مثل» ترجمـه کرده‌اند و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هائی کـه برای آنـها نوشته‌اند مقنع نیست و نمـی‌توان با آن تعریفات، آنـها را از یکدیگر تمـیز داد.

محقق معروف (Archer Taylor) کـه تحقیقاتش درون اوائل قرن بیستم تأثیری شگرف درون این زمـینـه داشته‌است، نتوانست تعریفی جهانشمول به منظور امثال و حکم پیدا کند.

وی درون کتاب معروف خود اظهار مـی‌کند کـه تعریفی به منظور امثال و حکم نمـی‌تواند وجود داشته باشد. با این وجود تعاریف مختلفی از گذشته که تا حال ارائه شده‌است کـه مـهم‌ترین آنـها تعریف (Friedrich Seiler) مـی‌باشد. وی امثال و حکم(ضرب المثل) را چنین تعریف کرده‌است:

سخنان برجسته، روشن و پند آمـیز و مستقل کـه در زبان مردم رایج است.

 

ضرب‌المثل و نسبت آن با اصطلاحات ضرب‌المثلی

تفاوت مابین «ضرب‌المثل» و «اصطلاحات ضرب‌المثلی» درون شکل، ساختار و عمل‌کرد آنـها است. امثال و حکم جمله‌ای هست کامل با ساختمانی استوار بر پایـه و اساسی غیر قابل تغییر، مانند:

  • تب تند زود عرق مـی‌کند!
  • هرکه بامش بیش برفش بیشتر!
  • خواستن توانستن است!
  • آدم بی سواد کور است!

اصطلاحات ضرب‌المثلی بر خلاف امثال و حکم عباراتی مصطلح و عمومـی هستند کـه ابتدا حتما در جمله‌ای جایگزین شوند که تا عبارتی کامل حاصل آید.

این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند:

  • پا توی کفشی
  • دم روی کول گذاشتن
  • بی گدار بـه آب زدن
  • گلیم خود را از آب بیرون کشیدن

این اصطلاحات ضرب‌المثلی بدون قرار گرفتن درون یک جمله کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود لذا تفهیم عبارات اصطلاحی فوق با اضافات مقدور است، مانند:

  • پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن!
  • از ترس دمش را روی کولش گذاشت و در رفت!
  • بی گدار بـه آب نزن کـه پشیمان مـی‌شوی!
  • تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش!

بنابراین عبارات ضرب‌المثلی را مـی‌توان بـه عنوان مواد اولیـه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند اصطلاحات ضرب‌المثلی عباراتی هستند کـه معنا و مفهوم آنـها با معنی هر یک از کلمات تشکیل دهنده آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند:

  • گربه درون انبان فروختن
  • گربه را درون حجله کشتن
  • دل و قلوه گرفتن

مفهوم و پیـام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه- انبان- حجله- دل و قلوه...) هیچ گونـه رابطه فیزیکی (ارگانیک) ندارد.

به عبارتی دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهنده آن جمله قابل دریـافت نیست.

این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامـه بوده و ریشـه و ماًخذ آنـها بـه مرور زمان محو شده‌است.

اشاره شد کـه امثال و حکم درون شکل، ساختار و عملکرد خود از ضرب‌المثل متمایز مـی‌گردد و به عنوان مواد اولیـه‌ای محسوب مـی‌شود کـه باید درون جمله کاملی بکار گرفته شود که تا خصلت ظاهری ضرب‌المثل را بـه نمایش گذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی با هر نوع آرایش و پیرایشی تبدیل بـه امثال و حکم نخواهند شد.

امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی هست که درون اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیـام و تجربه زندگی است. درصورتیکه عبارات ضرب‌المثلی بـه هر مـیزان کـه استقلال معنا و رسالت پیـام آوری داشته باشد باز هم بـه تنـهائی قادر بـه انجام رسالت خود نیست و همـیشـه متکی بـه جمله و پیش درآمدی توضیحی است. معهذا خط فاصل دقیقی نمـی‌توان بین ضرب المثل و اصطلاح ضرب المثلی کشید، بـه خصوص کـه در زبانـهای مختلف این خط فاصل بـه طور قابل ملاحظه‌ای تغییر مـی‌یـابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف دویست و پنجاه هزار امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی درون پنج جلد، درون مقدمـه کتابش  بـه این سؤال پاسخ مـی‌دهد:

از گوشـه و کنار و از زبان بعضی از منقدان شنیده مـی‌شود کـه تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنـهاد کرده‌اند کـه مجموعه «امثال و حکم» حتما فقط درون برگیرنده امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله درون حالات مختلف غیر قابل تشخیص و تفکیک است. زیرا یک پیـام خاص درون مقطعی خاص بـه وسیله امثال و حکم و جائی دیگر بـه وسیله اصطلاح مثلی بیـان شده‌است کـه اینجانب با هیچ معیـاری امکان تجزیـه و تفکیک آنـها را ندارم. دوم اینکه رسالت ادبی و فرهنگی «امثال و حکم» با پیشنـهاد فوق بـه شدت خدشـه دار شده و در صورت عملی شدن چنین پیشنـهادی،این مجموعه فاقد ارزش بنیـادین خواهد شد.

 

آیـا امثال و حکم بازتاب «خصوصیـات ملی است»؟

در مـیان رسالات متعددی کـه در باب امثال و حکم نوشته شده‌اند تحقیقات بسیـاری نیز تحت عنوان: چهره ملت ایدر آیینـه امثال و حکم خود، بـه عمل آمده‌است کـه تبیینی نافرجام درون اخلاق‌شناسی مردم بـه وسیله امثال و حکم آن ملت است.

این رسالات، یک رشته از ضرب المثلهای ردیف نویسی شده هستند کـه به غلط آن را «آئینـه روح ملت» نامـیده و بازتاب خلقیـات کل جامعه محسوب شده‌اند.

از آنجائی کـه چنین تصوراتی غالباً بر اساس نمونـه‌های انفرادی و تعمـیم نادرست آن بـه تمام جامعه صورت پذیرفته‌است، مستلزم برخوردی اصولی و محتاطانـه‌است. مثلاً درون سنجش ضرب‌المثل‌های:

  • «خوش اصل خطا نکند و بداصل وفا نکند»
  • «نابرده رنج، گنج مـیسر نمـی‌شود!»،

اگر بـه منزله نمودار خصوصیـات ملت آلمان درون زمـینـه اصالت و درستکاری و همچنین کار و تلاش معرفی شوند، حتما به گنجینـه امثال و حکم دیگر ملل نگاهی کوتاه بیفکنیم که تا به این حقیقت پی کـه دامنـه اینگونـه ضرب‌المثل‌ها بسیـار وسیعتر از قلمرو زبان آلمانی است.

بنا براین با چنین معیـاری نمـی‌توان توجیـه و تفسیری بر خصلت و ویژه‌گی‌های اخلاقی مردم آلمان ارائه نمود. این اصل درون مورد اکثر قریب بـه اتفاق امثال و حکم بین المللی کـه ریشـه درون فرهنگ یونانی-رومـی، انجیل و قرون وسطا دارند، صادق است.

آنچه بـه صورت علم درون تاریخ ثبت شده‌است، اندیشـه پیش‌گامان فلسفه درون صدهاسال قبل از مـیلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیـات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت.

فلاسفه تمام کوشش و توان خود را بـه بحث و بررسی درون مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم‌الاشیـاء مـی‌د.

آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمـی‌شد اخلاقیـات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی‌رغم بی توجهی بـه این مـهم، از بدو تشکیل اجتماعات شـهری و تمدن‌های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیـان بزرگ، انسان‌ها بـه ضرورت اخلاق و ادبیـات و فرهنگ وابسته بـه آن پی و به اهمـیت آن درون زندگی خود، آگاهی داشتند.

امثال و حکم نیز قبل از طبقه‌بندی علوم و قرن‌ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته‌است.

انسان اجتماعی، از تشخیص مـیان خوب و بد عاجز نبوده‌است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان‌های موجود، طبق نیـاز و شرایط خود، بـه ساختن ضرب‌المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته‌است. افکار سقراط درون توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد.

وی اخلاق را مـهم تر از سایر بخش‌های علوم و به طور کلی فلسفه نظری مـی‌داند. سیسرو گفته‌است کـه سقراط فلسفه را از آسمان بـه زمـین آورد. این گفتار بدین معنی هست که انسان را بـه عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار مـی‌دهد. شاگردان سقراط یعنی ارسطو و افلاطون دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمـی و فلسفی دادند.

علم اخلاق بـه خصوص مرهون مساعی ارسطو هست که به منظور آن اصول و مبانی قائل شد و این قوائد را درون دسترس مردم قرار داد.

بر اساس متون تاریخی اولین‌بار ارسطو بـه جمع‌آوری امثال و حکم و تحقیق علمـی آن اقدام نمود کـه متأسفانـه رساله او بنام «امثال و حکم»، از بین رفته‌است.

در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسنده‌گانی مانند: افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن «امثال» درون آثار خود، آن را بـه عنوان بخشی از ادبیـات، هم‌ردیف امثال سایره قرار داده‌اند. نویسنده‌گان و فلاسفه رومـی مانند: پلاتوس، ترِنس، هوراس و سیسرو هم نوشته‌های خود را مزیّن بـه امثال و حکم نموده ولی هیچ‌کدام بـه جمع‌آوری یـا تحقیق درون پیرامون آن نپرداخته‌اند، ضمن اینکه اکثر مثل‌های موجود درون ادبیـات رومـی، متکی بر امثال و حکم یونانی هست که بعدأ اروپائیـان بـه ترجمـه آن‌ها اقدام نموده و به گنجینـه فرهنگ عامـیانـه خود غنای بیشتری دادند.

نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب‌المثل درون آثار خود و تغییر آنـها بر اساس ولریسم، چهره‌ای طنزآمـیز بـه ادبیـات بخشیده‌اند. نویسنده‌گانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریشتنر، هانس ماگنوس انسنبرگر و هاینریش بل درون آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمال‌زاده، علی‌اکبر دهخدا، ایرج‌مـیرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر درون ایران، ستاره‌گان درخشان ادبیـات و فرهنگ مردمـی هستند و نامشان باقی.

در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ‌گونـه اطلاعی درون دست نیست.

جملاتی کـه امروزه بـه عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشـه انسان سخن‌گو بوده‌ کـه به لحاظ مؤثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن آن درون ذهن شنونده حپس تکرار شده‌است.

اولین گوینده یک عبارت مثلی بـه همان اندازه ناشناس هست که گوینده‌گان و نویسنده‌گان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی. کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نـه تنـها یکی از سرچشمـه‌های لایزال پند و اندرز مـی‌باشند بلکه بسیـاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز از این منابع اخذ شده‌اند.

اگر اناجیل عهد عتیق]] و عهد جدید را بـه عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته‌اند، بـه دلیل ترجمـه آگاهانـه آن بـه وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر مارتین لوتر است. ت

رجمـه لوتر یک برگردان تحت‌اللفظی نیست بلکه تولّدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیـان هست که عناصر فرهنگی و ادبیـات مردم آلمان(اروپا) درون آن مؤثر بوده‌است.

به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه بـه مردم آلمان هدیـه نمود.

شایـان ذکر هست که حیـات امثال و حکم بـه دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانـه باستانی رسیده کـه بعدأ بـه صورت نقل‌‌قول از گفتارهای نابنوشته درون ادبیـات عتیق ملل متمدن ضبط شده‌اند. کتیبه‌های متعلق بـه سومری‌ها کـه با خط مـیخی نوشته شده، حاوی امثال و حکمـی هستند کـه محققین «زبان‌شناس»[۸] بـه کشف و ترجمـه آن توفیق یـافته‌اند.

با توجه بـه مطلب فوق، هر اثر ادیبانـه‌ای کـه ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مَثـَل تلقی گردد. بسیـاری از امثال پیش از اینکه درون آثار نویسندگان یـا شعرا ظاهر شوند، مدت‌ها درون زبان و گویش عامـیانـه مردم رایج و سایر بوده‌ و همانند افسانـه‌ها و قصه‌ها، بـه نقل شده‌اند. درون کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمـیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیـاری از اشعار مردم‌پسند بـه لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن‌ها درون دور و نزدیک، بـه قلمرو امثال و حکم راه یـافته و با اقبال مردم مواجه شده‌اند.

اکثر قریب بـه اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشـه درون ادبیـات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. قرن بیستم نیز زمـینـه‌ای بسیـار مناسب به منظور ایجاد مثل و عبارات مثلی بـه وجود آورده‌است. امثال و حکم و اصطلاحات مثلی ِ متولد درون قرن نوزده و بیست، درون زبان‌های غیر اروپایی نیز رواج یـافته‌است.

در سال‌های اخیر بـه لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی‌های تجارتی و استفاده از امثال بـه منظورب اعتبار به منظور کالاهای تجاری، و نقش رسانـه‌های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی بـه مِنـَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم بـه سر نیـامده‌است.




[مجموعه ضرب المثل های ایرانی | مجموعه ها گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 11:04:00 +0000